دنبال کننده ها

Categories

۸ اردیبهشت ۱۳۸۸
خلاصه تا تونستیم لباس و کیف و کفش و کلاه و ... خریدیم ، تصمیم گرفتیم که به غیر از وسایل بزرگ مثل یخچال و گاز و مبلمان و تلویزیون و... بقیه چیز هایی که داریم ،کوچک و بزرگ رو با خودمون ببریم (باز بعد از تمام شدن داستان سفر یه پست میزنم را جع به اینکه چرا خوب هست که هر چیزی که دوست دارید و لازم دارید رو باخودتون بر دارید بیارید ) اینطوری شد که حدود 520 کیلو بار که همشون وسایل شخصی خودم و خاتون بود را حسابی بسته بندی کردیم و کارتون کردیم (در مورد بسته بندی و کارتن هم یه کوچولو بعدن مینویسم )
(این بعداً با این بعدن چه فرق میکنه ؟ من که بعد از سی و اندی نفهمیدم چرا باید 10 جور نون و ز و ت و ... داشته باشیم ؟)
از اونجا که Mr. Wellborn کارش درسته و همه چیز رو محاسبه میکنه و برنامه ریزی میکنه و مو لای درز برنامه ریزی هاش نمیره !! (حالا داشته باشید) تصمیم میگیریم که یه جوری بارها رو فریت کنیم که 1 هفته بعد از رسیدن ما به ملبورن بارها برسه حالا چرا ؟ چون توی این یک هفته خونه پیدا کردیم و بارها که میاد یه راست جاهاشون رو هم توی خونه اماده کردیم و میچینیم و خلاصه حالش رو میبریم (به قول یکی از دوستان : به به ، ای وَ ل)
بالاخره امروز بارها رو فریت کردیم و همه چیز عالی پیش رفت و میریم که پول هامون رو از طریق یه صرافی خیلی معروف بفرستیم استرالیا و بعدش هم خودمون پرواز کنیم و خلاصه بالاخره دیگه دارم به آرزوی چندین ساله خودم میرسم ، الان احساس میکنم که به 70% آرزوهام رسیدم !

0 نظرات: