دنبال کننده ها

Categories

۸ دی ۱۳۸۸

بعد از معرفی يکی از استخرهای خوب شمال سيدنی می رسيم به معرفی ديگر جاهای باحال سيدنی که اگر بلد نباشيد ضرر می کنيد ، حالا اينکه من گفتم يعنی چه ؟

يعنی اينکه فکر نکنيد که همه بارها و کافه ها و نايت کلوپ ها خوب هستند و وارد هر کدوم بشيد ، حسابی حال می کنيد ، نايت کلوپ ها و کافه ها و بارها هم مثل رستورانها هستند ، همانطورکه وقتی به رستوران می رويد به فضای رستوران توجه می کنيد و همينطور به قيمت و کيفيت غذا و مواد اوليه . در مورد بقيه جاها هم بايد به کيفيت فضای محيط و کيفيت مشروبات الکلی و کيفيت سرو مشروبات و همينطور کيفيت صدای موزيک توجه لازم را داشته باشيد ، کيفيت آدمهايی هم که به اون محل می آيند خود نيز جای دقت نظر دارد .

يکی از راههای شناسايی و يادگيری اين که کجا بريم ، اين هستش که طبق روش قديمی آزمون و خطا شروع کنيد به امتحان کردن تک تک بارها و نايت کلوپ ها و کافه های مختلف در خيابان های مختلف تا اينکه متوجه بشيد که کدوم خيابان ها و چه کافه ها و بارها و چه نايت کلوپ هايی برای چه موقع خوب هستند وکيفيت کدوم رو دوست داريد و با کدوم حال می کنيد که از اون به بعد شروع کنيد به جاهای باحال رفتن ، اين روش برای خودش روش باحاليه ولی روش هزينه برداری هستش يعنی اينکه هم بايد وقت بگذاريد و هم بايد پول خرج بکنيد تا جاهايی که خوب هستند رو پيدا کنيد، ايرانی ها هم که ماشاالله فـرهنگ خرج کردن برای مشروب و رقص و موزیک و صدای خوب و فضای باحال و عشق و حال رو ندارند کُلاً ،

( یکی از نکات جالبی که در بین خیلی از ایرانیها اینجا می بینید این هستش که ، موقعی که به مهمونی می روند و مشروب فراوان هستش بقدر کافی مشروب میل می نمایند ولی وقتی که شما به عنوان مهمان به منزل همان آدمها می روید از مشروب خبری نیست و با چای و شربت از شما پذیرایی می کنند)

به این نتیجه می رسید که ایرانی ها شناگران قابلی هستند ، تا زمانی که استخر مجانی باشه (-:

ایرانیها هم در بدو ورود به چند علت به دیسکو ها و نایت کلو پ های خوب نمی روند و سر از جاهای درجه 3 در می آرند ، جاهای درجه 3 هم نه فضای جالبی داره نه موزیک خوب و کیفیت صدای خوب و نه آدمهای باحالی به اونجا رفت و آمد می کنند ، به خاطر همین هم به اندازه ای که انتظار داشتند حال نکرده و نا امید می شوند و بعضی ها قید دیسکو و بار و نایت کلوپ رو می زنند ، بعضی ها هم می گویند این بار و نایت کلوپ هم اونقدر که ما فکر می کردیم جای باحالی نیست بابا ، هر وقت رفتیم سرمون درد گرفت آومدیم بیرون ،

یکی از نکات بسیار مهمی که برای حال کردن در این مکانها مهم هستش ، موزیک خوب و از اون مهمتر کیفیت پخش اون موزیکها هستش ، اتفاقی که در بسیاری از کلوپ ها و بارها و دیسکوهای خارجی افتاده و همینطور در 99 درصد کنسرتها و مهمونی های ایرانی می افته این هست که به یکی از مهمترین نکات ، که سیستم صوتی خوب هستش توجه کافی نمی شه ، در اکثر این جاها از نظر مهندسی صدا توجهی به فرکانسهای BASS نمی شه و یا اصلاً BASS وجود نداره و یا اگر هم وجود داره به قدری شکسته و داغون هستش یا در اصطلاح Distortion داره که باعث سردرد شما میشه ، به همان نسبت هم برای جبران عدم حضور و صحیح BASS اندازه صدای تاپ رو بیشتر می کنند که خود این باعث شکستن صدای موزیک میشه و شما عملاً فقط یه سری سروصدای دامب و دومب بد می شنوید که در دراز مدت باعث سردرد شما می شه به جای اینکه باعث به وجد آمدن شما بشه ، یکی از علل عدم موفقیت رقص پارتی های ایرانی در سیدنی و استرالیا هم همین عدم توجه کافی به سیستم صوتی خوب و صدابرداری صحیح هستش .یکی دیگر از اون عوامل ، قشنگی محیط و نورپردازی خوب ودرست هستش که باعث می شه شما در یه باری یا نایت کلوپی احساس خوشحالی بیشتر بکنید و در یک جای دیگر کمتر حال بکنید ،

یکی دیگر از عوامل عشق و حال در بار و نایت کلوپ و دیسکو و این جور جاها ،عوامل فرهنگی و شخصیتی هستش ، که از هر 2 یا 3 مورد بالا مهمتر هستش ، یعنی اگر خودتان فرهنگ حال کردن و لذت بردن در این مکانها رو نداشته باشید و از درون تضاد فرهنگی داشته باشید ، وقتی به این مکانها می روید اون تضادهای فرهنگی و مسائل اخلاقی درونی ، خودشون رو بیشتر نشون می دهند و حساسیت شما بیشتر می شه ، و این باعث می شه که احساس کنید یا پولی که دارید خرج می کنید نمی ارزه و یا اینکه اصلاً احساس لذت کافی رو نمی کنید و درک نمی کنید که چرا خارجی ها دارند اینقدر حال می کنند و شما لذتی نمی برید.

عامل مهم دیگر عامل همراهی هستش ، همراه شما چه همسر شما باشه یا دوستان شما .باید که یک همراه خوب و موفق و فعال برای حضور در این مکانها باشه ، همراه یا همراهان شما باید دارای فرهنگ حال کردن با موزیک و مشروب و دیسکو ، رقص و ساز و آواز باشند ( یکی دیگر از معضلات ایرانی ها این است که دارای ریشه های مذهب ، تعصب ، غیـرت و فرهنگ ضد حال هستند ،این ریشه ها در وجود انسانها در شرایط مختلف خودش رو نشون می دهد. ) پس اگر ناخواسته و یا ندانسته همراه شما دارای ریشه های فرهنگی باشه که با ریشه های فرهنگی شما جور در نیاد باعث می شه که در این مکانها شما به حد کافی عشق و حال نکنید و برعکس ضد حال بخورید.پس همراه شما و فرهنگ همراهی در عشق و حال خودش یکی از عوامل مهم هستش که باید درانتخاب همراه برای ماکسیمم لذت دقت کامل رو داشته باشید ، فکر نکنید با همون دوستی که می رید طبیعت گردی با همون هم می تونید برید نایت کلوپ .

حالا که استانداردهای اولیه برای عشق و حال را شناختید پست بعدی راجع به این هست که کجا برید و چی بخورید و چکار کنید .

هیچ گونه گارانتی در مورد صحت و سقم اینهایی که نوشتم نمی کنم چون من خودم که اهل این کارها و این جورجاها نیستم هر چی میدونم و می نویسم از دیگران شنیدم ، شما هم که رفتید بیاید برای من تعریف بکنید تا شاید من هم یک چیزایی یاد گرفتم .

از پای کامپیوترهاتون تکون نخورید ، برمی گردم.

۲۸ آذر ۱۳۸۸
دوستان من ، عشق و حال رو نباید در هر لحظه از زندگی فراموش کرد ، یکی از دوستان که حدود 60 سال داره مرده بود و دوباره باعملیات احیا برگردونده بودنش ، از گفتگوی خودش با حضرت اضراییل تعریف میکرد (-;
اضراییل : پا شو بریم ، وقت رفتنه ...
دوست من : کجا بریم بابا من تازه اقساط خونه ام تموم شده ،
اضراییل : چه ربطی داره به این که من گفتم ؟ من میگم پا شو بریم تو میگی اقساط خونه تموم شده !
دوست من : ربطش اینه که ما که چشم باز کردیم زمانه بد بود و محله بد بود و امکانات کم بود واز دوران بچگی که چیزی نفهمیدیم ، بعدش هم که رفتیم مدرسه هی زدن توی سرمون که بچه درس بخون الان وقت درس خوندن هستش بزار بزرگ بشی بری دانشگاه بعدش هر کاری دلت خواست بکن ، دانشگاه هم که هیچ آش دهنسوزی نبود ، هی نگاه میکردیم میدیدیم دانشجوهای دنیا چه کار میکنن و چه حالی میکنن ، ما چه کار میکنیم ، خلاصه دوران دانشگاه رو هم گذروندیم گفتن مالیات عمرت رو باید بدی تشریف ببرید خدمت سربازی ، از خدمت که اومدیم همه میرفتن سفر و مهمونی و خوش گذرونی ما گفتیم ما بی پول هستیم باید بریم فعلا دنبال کار بعدش که کار پیدا کردیم و صبح تا شب جون کندیم شاید پولدار شدیم، دیگه باقی عمر رو حال کردیم و کارایی که دوست داریم رو انجام دادیم ، خلاصه نصف عمرمون این طوری گذشت ،گفتیم بابا اصلا اینجا جای زندگی نیست پا شو بریم اونجا ، اونجا باحال هستش جای زندگی یعنی اونجا ، اونجا هم که رسیدیم تا گفتیم آخی، بالاخره رسیدیم به سرزمین موعود حالا بریم حال کنیم بفهمیم زندگی یعنی چی که یه هو یکی زد پس کله مون که فعلا برو دنبال اینکه کار پیدا کنی و زندگی رو رو به راه کنی برو به فکر نون باش به فکر اجاره خونه باش ،
پول آب و برق ، برای اکسیژن هم باید اینجا پول بدی ، پولها رو خرج نکن یه وقتی کار پیدا نمیکنی بد بخت میشی ها ! خلاصه باز هم شبها با استرس خوابیدیم و روزها رو با
کار و پول خرج نکردن و دنبال خواسته هامون نرفتن گذروندیم ، خلاصه کار هم جور شد و جا هم افتادیم به فکر خریدن ماشین بهتر و خونه و اینها باز هم از آنچه که ایده آل مون بود فاصله گرفتیم ،بعدش هم که گفتن اگر وام میخوای خونه بخری باید حداقل 10 درصد پول خونه رو پیش داشته باشی، اینه که ما هم باز بی خیال خریدن قایق و ماهیگیری و موج سواری و اینها شدیم گفتیم باشه پول پیش خونه جمع میکنیم و بعدش هم که وام گرفتیم گفتن مورگیج داری و زنت زایمان داره و به فکر آینده بچه هات باش و خلاصه هر چی ما بیشتر میدویدیم از آنچه که میخواستیم و ایده آل ما بود دور تر میشدیم نه از قایق و قایق سواری خبری بود ، نه از کنسرت و عشق و حال و آب جو خوب و ویسکی جک دانیل ، نه از رقص و ساز و آواز وسیستم صوتی خوب وسینمای خونگی ، نه سفر به دور دنیا ،جایی نمیرفتیم و میترسیدیم 10 نفر رو دعوت کنیم و دور هم جمع بشیم مبادا خرج این ماه زیاد بشه .....
خلاصه پیش خودم گفتم که بزار این ماه که اقساط خونه تموم بشه دیگه گور پدر همه چی ، میرم دنبال اون کارایی که دوست دارم انجام بدم ، قایق میخرم و میرم ماهیگیری ، پاراشوت سوار میشم و میرم سفر دور دنیا، میرقصم و مهمونی میدم ، هوا که آفتابی شد میرم لب دریا و دراز میگشم ، سیگار برگ میکشم و ویسکی جک دانیال میخورم ، شراب 40 ساله میخورم و ... توی همین فکرا بودم که قلبم گرفت و ولو شدم روی زمین فهمیدم که من رو آوردن بیمارستان ، دیگه چیزی نفهمیدم تا اینکه شما خودتون رو معرفی کردین و فرمودید جناب اضراییل هستید و باید بریم ، حالا جون مادرت ،نمیشه بی خیال ما بشی ؟ نمیشه نریم ؟

اضراییل : خاک بر سرت کنن ، خداوند انسان رو آفرید این همه نعمت داد و عقل وشعور داد ، گفت اشرف مخلوقات رو آفریدم ، ما فرشته ها حسودی کردیم به انسان ، گفتیم خوشا به حالشون اشرف مخلوقات هستن و همش عشق و حال میکنند ! و خوشبخت زندگی میکنند ، حالا ببین بعد از 60 سال زندگی هنوز احساس خوشبختی نمیکنه و تازه میخواد بره دنبال آرزوهاش و آنچه که دوست داشته ،
خداوند گفت من به هر کسی یه روحیه ای میدم ، یک استعدادی میدم ، هر کسی با یه چیزی خوشحال بشه و انسان رو اجتماعی می آفرینم که با هم حال کنند ، عقل میدم که عین حیوان سالها فقط به دنبال نیازهای اولیه نباشن ، با هم و از همدیگه لذت ببرند ...
اگر اینها رو که گفتی به خدا گذارش کنم ، خدا از آفریدش نا امید میشه ! پا شو بریم بدبخت که ما از همون روز اول گفتیم که این آدمی که خدا آفرید آخرش تو زرد از آب در میاد ، پا شو بریم که وقت رفتن هستش تازه شانس آوردی که 45 یا 55 سالگی نیومدم سراغت

دوست من : جون مادرت حضرت اضراییل یه 5 سال دیگه بیا بزار من نا کام از این دنیا نرم بزار من یه بار هم که شده برم با این کشتی کروز یه حالی بکنم ، آرزو داشتم یه بار هم که شده کنسرت مایکل جکسون رو برم که آخرش مایکل جکسون هم مرد ، حالا قراره مدونا یه کنسرت بزاره می خوام این یکی رو برم و یه سینمای خونگی مشتی میخواستم توی خونم داشته باشم می خوام برم دنبالش و بسازم ، اهرام ثلاثه رو می خوام ببینم ، میخوام بشم ایندیانا جونز ...

اضراییل : D D D-: اضراییل میخنده و میگه : فکر کردی توی این 5 سال که بهت میدم میتونی این کار ها رو بکنی و ازشون لذت ببری ، فکر نمیکنی دیر شده ؟! 60 سالت شده !

دوست من : نه جون تو تو برو 5 سال دیگه بیا ببین من چه میکنم ! میتترکونم !

دوست من میگفت یه هو صدای بازگشت ضربان قلبم رو از توی دستگاه شنیدم ، چشمهام رو تونستم یه کمی باز کنم دکترا رو میدیم که خوشحال شدن که من رو تونستن احیا کنن ! بد بختها فکر کرده بودن که اونها من رو احیا کردن و برم گردوندن ، نمی دونستن بیچاره اضراییل دلش برام سوخته بوده من رو نبرده و 5 سال دیگه بهم فرصت داده که زندگی کنم و برم دنبال آنچه که دوست داشتم و حال میکردم که انجام بدم .

من که کف کرده بودم از دوستم پرسیدم چند وقت از این قضیه می گذره ؟
دوستم با یه لبخند دردناک گفت 2 سال ! گفتم خوب پس توی این 2 سال حسابی ترکوندی دیگه نه ؟! حال دنیا رو بردی ؟ بگو بینیم چه کردی ؟ اهرام ثلاثه رفتی ؟
گفت : فکر میکردم میشه ، بعدش دیگه نه قلبم درست کار میکنه نه سن و سالم بهم اجازه هیچ حرکتی رو میده ، تازه اگر هم از لحاظ جسمانی توانش رو داشته باشم دیگه حوصله ندارم ، دیگه با هیچی حال نمیکنم ، دیگه نه قایق سواری ، نه کروز ، نه پاراشوت ، نه سینمای خونگی ، حوصله کنسرت مدونا رو هم نداشتم ، در ضمن به خاطر ناراحتی قلبی سوار هواپیما هم نمیتونم بشم ، دکترا گفتن سیگار نکش و مشروب هم فقط ماهی 1 گلاس می تونی بخوری ، نه خودم نه زنم نه میتونیم مهمونی بگیریم نه اعصاب سر وصدا داریم ، از صبح تا شب دم در باغچه خونه نشستم منتظرم که اضراییل بیاد بریم ، کاشکی همون دفعه میرفتم و اینقدر ذجر نمیکشیدم ، اضراییل نامرد هم رفت تا 5 سال دیگه ،
هر چی هم صداش میکنم نمیشنوه که بیاد بریم راحت بشیم ، 2 سالش گذشته ، 3 سال دیگه باید صبر کنم

بهش گفتم شب با بچه ها می خواهیم بریم نایت کلوپی ، دیسکویی ، می خوای بیام با ماشین دنبالت با هم بریم ؟ یه پوسخند بهم زد و گفت نه ، تو برو جای من هم یه آب جو بخور و دعا کن که اضراییل زود تر از سه سال دیگه بیاد )-:

خلاصه ، فهمیدم که زندگی کردن رو نباید فراموش کرد هر لحظه برای اون لحظه زندگی کنیم که هر موقع که اضراییل اومد ، بهش بگیم عشق است ، زندگی رو به اندازه عمری که خدا داده کردیم ، هر کاری می خواستیم بکنیم کردیم ، پس بزن بریم (-:

-----------------------------------------------------------------------------------------------
استخر lane cove
یکی از استخرهای خوب شمال سیدنی هستش ، lane cove یکی از محله ها ی خوب و قدیمی سیدنی هستش ، یه استخر بزرگ داره که ایرانی ها هم زیاد میان به این استخر یکی از غریق نجات هاش هم ایرانی هستش ، 1 استخر سر باز استاندارد داره که من با هاش خیلی حال میکنم ، 50 متر طولش هستش ، خوراک شنا کردن هستش اگر اهل استخر باشین میبینمتون اونجا ، من بیشتر اونجا میرم استخر ، بلیطش هم اگر 20 تایی بخرید میشه 5 دلار اگر جلسه ای بخرید میشه 6.50 ، یه استخر سر بسته هم داره که اون هم بزرگ و خوب هستش، جکوزی و سونا و بدنسازی هم داره ، 1 استخر هم برای بچه ها داره ، یه استخر هم برای بازی بزرگتر ها داره خلاصه جای با حالی هستش ، اگر اومدین شمال سیدنی برای زندگی ، این تنها استخر بزرگ این منطقه هستش که همه امکانات رو هم داره
این هم آدرس وب سایتش : www.lanecoveaquatic.com.au

یکی یا 2 تا پست مفصل راجع به عشق وحال در سیدنی و جاهایی که به طور کلی باید بدونید میزنم ( البته زود ها ، ظرف همین یکی دو روزه ، بعدش یه پست راجع به سیستم کاریابی اینجا میدم که جالب هستش و دیدگاه جدیدی رو میخوام بهتون بدم )

راستی جون من روزی چند بار سر به این وبلاگ من بزنید که من اینجا با یکی از دوستان کل کل داریم سر میزان بازدید کنندگان ،
مطلب جدید هم نبود بازم سر بزنید که من کم نیارم D-: البته قول میدم که مطلب جدید هم تند تند بزارم ، خلاصه حال دادن رو فراموش نکنید دوستان ، روزی چند بار وبلاگ من رو یه کمی زیر و روش کنید ،
قربان شما ، فعلا تا پست بعدی ، از پای کامپیوترهاتون تکون نخورید زود بر میگردم (-;