دنبال کننده ها

Categories

۹ اردیبهشت ۱۳۸۸
آخ که چقدر دلم براشون تنگ شده !!!! (-:
نه ، شوخی کردم ، دلم براشون تنگ نشده ولی موقعی که تهران بودم یه قطعه کامپیوتر که میخواستیم بخریم ، حالا هر چی که باشه ، مثلن (هر وقت مینویسم "مثلن" یاد این میافتم که "مثلن حرفای تو ، کاش میشد قند و عسل" ) فرض کنید مانیتور میخواهیم بخریم آقا میرفتیم بازار کامپیوتر ایران 100 تا مغازه بود که 10 جور مانیتور داشت از هر مدلش هم 100 تا توی انبار داشت هر سایز و مارک و مدلی که میخواستیم اونجا میدیدیم و با فراق بال یکی رو انتخاب میکردیم و از توی انبار برامون میاوردن و میبردیم خونه حالش و میبردیم .
یا فرض کنید که لپ تاپ می خواستیم بخریم ، آقا میرفتیم پایتخت هر مدل و برندی که میخواستی 1 صفحه لیست بهت میدادن 100 جور لپ تاپ و مارک های مختلف و CONFIGURATION های مختلف بود که میتونستی بخری .
خلاصه توی بازارهای کامپیوتر تهران و بازار لوازم موسیقی و الکترونیک خیابان جمهوری و (واای... دیگه جدی دلم براشون تنگ شده ) قدم میزدیم و حال میکردیم ،خدایی تنها جایی بود توی تهران که قدم میزدیم و حال میکردم ، بعدش تازه پیش خودم میگفتم این که حالا چیزی نیست ، بزار بریم ملبورن ، اونجا حالا ببین دیگه چه بازارهای کامپیوتر و لوازم الکترونیکی داره که خیابان جمهوری انگشت کوچیکشم نمیشه !!! ملبورن چه حالی کنیم ، یه آسمون خراش همش لوازم کامپیوتر ، یه آسمون خراش همش لوازم موسیقی ، یه آسمون خراش لوازم عکاسی و الکترونیک و ...... ( ملبورن رو با نیویورک مثل اینکه اشتباه گرفته بودم ! )
الان که دارم این رو مینویسم فرودگاه سنگاپور رو دارم از بالا می بینم ، خدایی فرودگاه قشنگی هستش ، دور تا دورش آب هستش و قایق و کشتی و خدایی با حال هستش ، هواپیما داره میشینه سنگاپور یه سوخت گیری بکنه بعدش بلند میشه و چند ساعت دیگه میرسیم ملبورن ، واای خدایا شکرت !
توی این فاصله هم که هواپیما سوخت گیری میکنه نیم ساعت وقت داریم بریم توالت و دست و صورت رو بشوریم و تر و تازه بشیم که کف کردیم این همه ساعت توی هواپیما ، راستی فرودگاه سنگاپور توالتش آب داره ؟؟! حالا وقتی رفتم میام میگم آب داره یا اینکه با دستمال خودمون رو پاک کردیم !

1 نظرات:

ناشناس گفت...

سلام دوست عزیز
میشه بگی تو هواپیما چه جوری می نوشتی؟

امیدوارم که مهاجرت خوبی داشته باشی و به همه آرزوهات برسی.

Jack