دنبال کننده ها

Categories

۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۸
خوب رسیدیم ملبورن و خستگی هم در رفته و حالا باید دنبال خونه بگردیم و در ضمن هم ایمیل هامون رو چک کنیم و خلاصه زندگی رو شروع بکنیم ، پس تصمیم میگیریم که بریم شهر! ( کجا بریم ؟؟!! مگر الان توی شهر نیستیم ؟ ) نه آقا جون اینجا مثل تهران نیست که از شرق شرق تا غرب غرب از شمال شمال تا جنوب جنوب اسمش شهر تهران یا به عبارتی تهران باشه خوب پس اینجا که هستیم کجاست ؟
اینجا ایالت ویکتوریا هستش و تا شهر یا همون جایی که بهش میگن ملبورن یا همون CBD یک کیلومتر فاصله داریم برای خرید همه چیز لازم هست که بریم شهر ، خوب حالا مانیتور میخواهیم کجا باید بریم ؟ اینجا مرکز فروش مانیتور وقطعات کامپوتر کجاست ؟
میری شهر بعدش میری DICK SMIT یا میری office work یا میری JB HIFI این جور فروشگاه ها مانیتور دارن و میتونی از این جور جاها مانیتور بخری (عجب !) باشه میریم شهر که یه مانیتور بخریم و بعدش بیاییم وصل کنیم به کامپیوتر و خلاصه به کارامون برسیم ( راستی یادمون باشه که یه مانیتور خوب بخریم که چند سال داشته باشیم و با کیفیت و تصویرش حسابی حال کنیم و دقت پردازش تصویر و رنگ و رزولوشن خوبی هم داشته باشه ، وب کم هم ترجیحاً داشته باشه که خواستیم چت هم بکنیم راحت باشیم ) .
خلاصه رسیدیم به همونجایی که واقعاً اسمش ملبورن هستش چون اطراف ملبورن رو suburb ها تشکیل میدن که اون ها هم جزو ایالت ویکتوریا هستند نه جزو شهر ملبورن . خلاصه یه تابلو دیدیم که روش نوشته offic work گفتیم بریم ببینیم که توش چه خبر هستش ؟ یه مانیتور توپ هم بخریم ، رفتیم توی فروشگاه و خلاصه دیدیم که هر چیزی که مربوط به یه فضای اداری میشه و خلاصه واقعاَ توی یه آفیس هستش اینجا هست ، خلاصه یکی اومد گفت how can i help you today ما هم گفتیم که مانیتور میخواهیم ، گفت چی میخواهید ؟ گفتیم مانیتور ، گفت مانیتور چی هستش ؟ گفتیم بابا مانیتور دیگه کامپیوتر مانیتور ! گفت آها " مُـنـیـتِ " ؟ گفتیم بله همون مُنیتِ حالا دارید ؟ گفت بله بیا با من ببرم نشونت بدم ما رو برد یه قسمتی از فروشگاه و 2 تا دونه مانیتور ACER نشونمون داد و گفت اینم مونیتر، گفتیم همین ؟ گفت آره دیگه ، گفتیم این همه office work office work میگن همین ؟!!! ما برای بچه هامون هم که میخوان بازی کنن Acer نمیخریم ، میریم سامسونگ میخریم ، ال جی میخریم اخه همین 2 تا دونه مانیتور 17 و 19 اینچ رو گذاشتی اینجا، همین ؟ !!

نکته قابل توجه خوانندگان و دوستان عزیز که بدون اینکه پست های قبلی رو بخونن و میپرن از وسط شروع به خوندن میکنن و بعدش هم نظر میدن که آقا تو چطوری توی هواپیما مینوشتی ؟ (دوست عزیز یه دفترچه یادداشت دستت میگیری ، بعدش هر جا که دلت خواست مینویسی و بعدش هم هر جا که دوست داشتی یاد داشتت رو انتقال میدی ، مثلا توی وبلاگ یا وب سایت و یا مجله یا روزنامه ، دیگه من انتظار دارم دوستانی که این مطالب رو میخونند مخ رو آکبند نگذارند و یه کم فکر کنند و بعدش نظر بدن ، در ضمن اگر پست های قبلی رو بخونی میبینی که من نوشتم که الان در سیدنی هستم واین رو میگم چون زمان رو میخوام جابجا کنم ، یعنی با سبک نوشتن من آشنا بشین ، چیزی رو الکی نمینویسم ، مطمئن باشید که همه مطالبم به هم ربط داره و اگر کامل ، وبلاگ من رو دنبال نکنی و مخ رو آکبند نگه داری ، گل گیجه میگیری ! )

خلاصه به خاتون گفتم نه بابا ، بیا از این جا بریم ، یا این شعبه افیس ورکش به درد نمیخوره یا اینکه اصلاً اینجا به درد مانیتور خریدن نمیخوره مثل این میمونه که توی تهران بری توی لوازم تحریر فروشی بگی من مانیتور میخوام ، یا نداره یا اگر هم داره خوب 2 تا دونه مانیتور ارزون میاره والسلام . اینه که بیا بیریم یه جا که واقعا ً توی کار مانیتور و کامپیوتر باشه رو پیدا کنیم و ببینیم اصلاًَ مرکز کامپیوتر این ملبورن کجاست ؟ بالاخره ملبورن یه جایی داره مثل پایتخت یا بازار رضا خودمون دیگه ، بریم اونجا خرید کنیم .

خلاص یه چرخی زدیم و اومدیم بیرون و یه نگاه به ساعت کردیم دیدیم ساعت 5:30 عصر هستش ، گفتیم خوب حالا حالا وقت داریم بیا بپرسیم ببینیم مانیتور و اینجور چیزا از کجا باید خرید بعد بریم اونجا ،
آقا از هر کس که پرسیدیم همو حرف اول رو شنیدیم ، یعنی گفتن برو office work , Jb hifi , dick smith ,Ted , همین !
خلاصه گفتیم دک اسمیت کجاست ؟ گفتن برو فلان خیابون اونجا یه دک اسمیت خوب هست ، خلاصه پرسون پرسون و از روی کتاب و نقشه Melway که حالا راجع به این ملوی و سیدوی و اینا براتون یه پست کوچیک میزنم بعدن ، راه افتادیم دک اسمیت رو پیدا کردیم تابلوش رو که دیدیم بدو بدو گفتیم ای ول ، بدو بدو رفتیم که بریم تو دیدیم در قفل هستش !! ای بابا در چرا قفل هستش ؟
چرا بسته الان ؟ به خاتون گفتم ساعت مگه چنده ؟ گفت 6:30 گفتم ای بابا پس چرا این بسته ، خاتون گفت نگاه کن مغازه بغلی هم داره میبنده !! گفتم یعنی چی ؟! گفت اون مغازه های اونطرف هم بسته هستند !! گفتم بابا چراغاشون که روشن هستش ؟ًً!!

خلاصه یه نگاهی به دور و برمون انداختیم دیدیم که به غیر از خوراکی فروش ها و رستوران ها و بارها و مشروب فروش ها دیگه بقیه مغازه ها همش تعطیل هستش ؛ فقط چراغاشون روشن هست ، یه چیز جالبتر اینکه اینجا اصلا ً مغازه ها کرکره هم ندارن که بکشن پایین !! چراغا رو هم خاموش نمیکنند تا صبح و از همه مهمتر سر چراغی خودمون همشون تعطیل کردن ؟؟!!!!

کفم بُرید !! یعنی تموم ؟ ما دیگه امروز نمیتونیم مانیتور بخریم ؟ یعنی رفت تا فردا ؟؟!!! ساعت هنوز 6:30 عصر هستش ؟!!
ای بابا !!!!!!

از تعجب که در اومدم پست بعدی رو مینویسم که ادامه ماجراست ، با حال هستش ، دنبالش کنید ....


1 نظرات:

ناشناس گفت...

salam
ma montazere case officer hastim va ba ein neveshtehaye shoma kheili kheili negaran shodim avalin bar ast ke eintori raje be australia mishnavim. mishe etelaate bishtari bedim