دنبال کننده ها

Categories

۲۳ بهمن ۱۳۸۹
دوستان من که توی ایران هستین ،

حتماً بارها و بارها شنیدید که فلانی 3 ساله که رفته استرالیا ، ظرف این سه سال خونه هم خریده !

شما هم توی دلتون میگید خوش به حالش ، ما 20 سال دیگه هم نمی تونیم خونه بخریم ، اون وقت فرانکی 3 ساله و ژیلبرت 2 ساله رفتن خونه هم خریدن و دارن کیف می کنند اون سر دنیا

شما حق دارید که اونطوری فکر کنید ، می دونید چرا ؟ چون وقتی که ژیلبرت به اصطلاح خونه می خره توی استرالیا ، کارش این میشه که گوشی تلفن رو برداره به مامان و بابا و خواهر و بردار و بعدش هم دوستان و جاری و باجناق و دختر عمو و پسر عمو و پای کامپیوتر توی یاهو مسنجر و Skype به همه خبر خوشحالی میده که ما خـونه خریدم !

خرید خانه توی ایران قدم بزرگ و خونه خریدن امر مهمی تلقی میشه ، علتش هم این هستش که شما وقتی در ایران خونه می خرید ، به این معنی هستش که از نظر مالی آزاد میشید ، دیگه ماهی مثلاً 1 میلیون تومن پول اجاره خونه نمی دید ، به قول ما ایرانی ها یه اتاق از خودت داشته باش زیر سقفش نون خشک هم بخوری خیالت راحت هستش . اگر بی پول هم باشی و بیکار هم باشی و هر طور بشه زندگی سختی نخواهی داشت ، چون اجاره خونه نمیدی ، فوقش این هستش که یه وام از بانک گرفتی و اون وام هم معمولاً بیشتر از 20 یا 30 درصد پول خونه را شامل نمیشه و پرداختش در دراز مدت خیلی راحت تر از اجاره خونه هستش ، و رقمش هم بسیار کمتر از اجاره خانه ، در ضمن شما در مقابل رشد صعودی اجاره خانه در ایران هم در امان خواهید بود و به عنوان یه سرمایه گذاری هم محسوب میشه که به خاطر شرایط اقتصادی ایران یهو شما رو ظرف چند سال ممکن هستش حتی میلیاردر بکنه . خونه خریدن توی ایران سدّ بزرگی هستش چون شما باید حداقل 70% پول خونه رو جور کنید که سخت هستش ، ولی وقتی از این سد رد شدید به قول اینجایی "You are going to be financially FREE"

این طوری هستش که این باور در دونه به دونه سلولهای مغز ما ایرانیها رسوخ کرده که وقتی خونه خریدی دیگه بعدش همه چیز حلِّه ، دیگه بعدش زندگی می افته توی سرازیری و عشق و حال .

حال ببینیم که خرید خانه در استرالیا به چه معنی هستش و 95% مهاجران ، چطوری به قول خودشون خونه می خرند ؟!

توی قسمت اول ، متوجه شدید که یه آپارتمان توی یه محله ای مثل Hornsby واقع در سیدنی 2 خوابه و حداقل 12 یا 13 سال ساخت رو باید حدوداً ماهی 1600$ اجاره کنید ، همین آپارتمان رو اگر بخواهید بخرید حدوداً 400000$ هستش وقتی هم می گم آپارتمان ، تصور نکنید که مثل ایران آجر و فولاد توش به کار رفته شده باشه و قرص و محکم و سقفش دور تا دور گچ بری و لوستر آویزان و کف سرامیک درجه یک و کابینت ردیف و سرویس آشپزخانه و دستشویی و حمام شیرآلات ایتالیایی دیزاین شده و ...... !!!

اینجا این خبرا نیست ،یه آپارتمان قدیمی توی یکی از محلات متوسط تهران رو در نظر بگیرید ، دیوارها از داخل چوبی ، کف موکت ، کابینت ها خیلی معمولی و دستشویی توالت از این کمدی ها که سینکش ملامین هستش و شیرآلات و سرویس حمام و دستشویی درجه 3 ، توالتاشون هم که شیلنگ آب نداره !

10% اون 400 هزار دلار رو که داشته باشید یعنی (40000$) و یه کاری هم داشته باشید که بانک مطمئن بشه قسط ها رو می تونید بدید می تونید تقاضای درخواست وام کنید و بانک اون 360000$ رو که کم دارید به شما میده و یه قرارداد 30 ساله با شما میبنده که شما در طی 30 سال به صورت قسطی با نرخ بهره روز (به این نرخ بهره روز دقت کنید بهره ثابت نیست) اون پول رو به بانک برگردونید .

تا اینجاش رو خوندید ؟! الان پیش خودتون میگید : خـــــوش به حالتون !! اونجا بانکها 90% پول خانه را وام میدهند ؟!! کاش که زودتر ویزا ما هم بیاد ما هم صاحبخانه بشیم و مثل اونها حال کنیم !!!

مغز رو خیلی راحت میشه گول زد

من یه سوال از شما میکنم :

فرض کنید توی یه آپارتمان شیک و تر و تمیز توی آریاشهر تهران نشستید و ماهی 1 میلیون تومن اجاره میدید ، صاحبخونه به شما پیشنهاد میده که یه قرارداد با شما بنویسه که 10 درصد پول خونه رو به نرخ روز بهش بدید ، بعدش به جای ماهی 1 میلیون تومن ، ماهی 2 میلیون تومن اجاره بدید به مدت 30 سال درضمن به نسبت افزایش اجاره خانه در طی این 30 سال اجاره شما رو هم افزایش بده یعنی سالهایی ممکن هستش که بیاد که به جای 2 میلیون شما مثلاً 2.5 میلیون باید اجاره بدید ،
به همین روش باید ادامه بدید تا 30 سال ، بعدش خونه رو به نام شما می کنه ،

نظر شما چی هستش ؟ چه جوابی به صاحبخانه میدید ؟! ( لطفاً نظرات خودتون رو توی قسمت نظرات بنویسید )

حالا میبینید که ذهن شما یه جور دیگه به قضیه نگاه میکنه !!

داستان خرید خانه در استرالیا دقیقاً مثل همین قضیه هستش !!

دیدیم که اون زن و شوهر ماهی 4800$ درآمد داشتند ، ماهی 3000$ را خرج زندگی و اجاره خانه و مایحتاج روزانه و آب و برق و تلفن و گاز و رفت و آمد و ماشین و اینها میکردند و هنوز ماهی حدود 1600$ براشون میموند که می تونستند باهاش حال کنند!!

دیدیم که ذهنیت خانه دار شدنی که از ایران با خودشون آورده بودند و وقتی هم که دیدند بقیه دارن خودشون رو میکشند که خونه بخرند باعث شد که حتی یه لیوان آبجو رو هم از خودشون دریغ کنند تا ماهی 1600$ رو جمع کنند و بعد از نزدیک به 3 سال صبح تا شب کار کردن و حال نکردن و استرس کشیدن برن 10% یا 15% پول خونه رو بدهند به بانک و تصور کنند خانه خریدند !

شما عزیزان که فکر میکردید که اشکال نداره ، بزار چند سال سختی بکشند و بعدش که خونه خریدند 30 سال عشق و حال کنند ( حتی خود اون زن و شوهر هم همین ذهنیت رو داشتند ) حالا بزارید حساب کنیم ببینیم که بعد از اینکه خانه خریده شد ، اوضاع مادی این زن وشوهر چطور میشه ؟!

دوستان من ،

شما بابت هر 100000$ که برای خرید خانه از بانک وام می گیرید باید ماهی 750$ به مدت سی سال به بانک قسط بدید یعنی اگر شما مثلاً 400000$ بابت خرید خانه از بانک وام بگیرید ، تا سی سال باید ماهی 3000$ به بانک قسط بدید ،

نکته قابل توجه : اینجا مثل بانکهای ایران نیست که وقتی که با نرخ بهره امروز وام بگیرید تا آخرش قسط بندی شما بر اساس همون نرخ بهره باشه ، اینجا نرخ بهره روزانه حساب میشه و مثلاً اگر شما امروز با بهره 6% وام می گیرید باید ماهی 3000$ قسط بدید ولی تضمینی نیست که نرخ بهره همین 6% بمونه و مثل همین 3 ماه پیش نرخ بهره ها رو یه هو می برند بالا و قسط 3000$ در ماه شما یه هو میشه 3200$ حالا تصور کنید که اون 6% در طول چند سال بشه 12 یا حتی 17% ، قابل توجه دوستانی که فکر میکنند نرخ بهره بالای 7 یا 8 درصد نمیره ، باید بگم استرالیا بهره بانکی 17% رو هم تجربه کرده .

نتیجه میشود این که : اون زن و شوهر همان خونه ای رو که اجاره کرده بودند ماهی 1600$ ، همون خونه رو به مدت 30 سال اجاره می کنند ماهی 3000$ !!

با این تفاوت که صاحبخانه از یک شخص حقیقی تبدیل میشه به یک شخص حقوقی (بانک) !!!

دیگه ، تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل !

اون زن و شوهری که تا حالا کلّ هزینه زندگی شان ماهی 3000$ بود ، حالا فقط اجاره خانه شان ماهی 3000$ هستش ، فصلی هم به طور متوسط ماهی 1300$ هم باید شارژ آپارتمان رو بدهند که قبلاً صاحبخانه حقیقی اون رو متقبل میشد ( ولی صاحبخونه حقوقی که می تونه با پنبه سر شما رو به همین راحتی ببره ، اجاره 2 برابر از شما بگیره فکر کردید هزینه Strata رو هم می دهد ؟! )

خلاصه خودتون با اطلاعاتی که تا الان به شما دادم ، می بینید که اینها با اون حقوقی که دارند ، هنر کنند ، هزینه های جاری زندگی رو ببپردازند ، بعدش هم دیگه ، خداحافظ عشق و حال تا 30 سال آینده !

به یاد محسن نامجو می افتم که میگه : شاآآآآآآید آینده از آنِ ما !!!!!

دوستان من ،

حالا دیگه شما همگی فهمیدید که ژیلبرت و فرانکی و همه اونهایی که فکر میکردید 3 ساله و 4 ساله خونه خریدند ،

در حقیقت: خانه اجاره کردند به 2 برابر قیمت ، 30 ساله به شرط تملیک !

اون تعریفی که توی مغز شما از خرید خانه وجود داره ، و این که فکر می کنید که آدمها وقتی خانه بخرند ، عشق و حال میکنند ، زمانی درست از آب در می آید که شما حداقل 51% پول خانه رو داشته باشید و 49% رو وام بگیرید ، تازه در این حالت تنها اتفاق خوبی که می افته این هستش که قسط ماهیانه شما با اجاره خانه فعلی فرقی نمی کند ولی هنوز شما باید تا 30 سال همون اجاره رو بدهید ، ولی اینطوری می گویید که خوب همین اجاره رو میدهم بعد از 30 سال هم خانه مال من میشه ( این حداقل منطقی تر هستش )

دوستان حالا میبینید که حتی توی شرایطی که شما نصف پول خانه رو هم میدهید باز هم هنوز واقعاً خونه نخریدید و در واقع هنوز خانه اجاره کردید به شرط تملیک ! فرقش در این هستش که 2 برابر اجاره نمیدید .

اینجا هم مثل مملکت خودمون اگر بخواهید که یه خونه بخرید و بعدش پاهاتون رو بزارید روی میز و دستتون رو بگذارید پشت سرتون و دراز بکشید و بگویید آآخـیـش ، خانه دار شدم ، خدا رو شکر ، مشکلات تموم شد ، باید 70 یا 80 درصد پول خانه رو نقد داشته باشید .

دوستان من حالا بدانید که ولبورن و جولیت و ژیلبرت ها و فرانکی های نوعی نه تنها 2 یا 3 ساله صاحبخانه نمی شوند ، بلکه 10 سال دیگه و حتی 20 سال دیگه و حتی 29 سال دیگه هم هنوز صاحبخانه نشدند ، اینها اگر 30 سال بچه های خوبی باشند و حسابی کار کنند و دور و بر عشق و حال های فضایی که ما برای همون ها مهاجرت کردیم رو خط قرمز بکشند اقساط بانک یا همون اجاره خانه 2 برابر را بپردازند شاید خانه دار بشند . این سیستم جزیی از همون سیستم برده داری قرن 21 هستش ، اگر نخواندید ، توصیه می کنم که حتماً بخوانید .

آهای شماها که توی ایران کنار مادر و پدر و خواهر و برادر و خانواده نشستید و دارید وبلاگ من رو می خونید، منتظر ویزا هستید و می خواهید که به امید عشق و حال بیشتر و 2 یا 3 ساله خانه دار شدن و زندگی بهتر کردن از همه اونها دور بشید ، اینها رو می نویسم که بدونید و آگاه باشید ، وقتی می شنوید فلانی 2 یا 3 ساله خانه خریده قبل از اینکه دردتون بگیره ، اول مطمئن بشید که خانه خریده یا اینکه خانه اجاره کرده به شرط تملیک ؟!!

آهای شماها که مهمونی می گیرید و پارتی میرید و با هزار مکافات چند شیشه مشروب و یه دبّه 5 لیتری عرق درجه 1 کشمش میخرید و دوستان رو دعوت می کنید به پارتی و بزن و برقص و عشق و حال ، پیش خودتون میگویید چند وقت دیگه ویزا مون میآد و میریم توی استرالیا همین عشق و حال ها رو بیشتر میکنیم و آزاد تر و بهتر ، برای شما می نویسم که بدونید اینجا مهاجرا دلشون نمیآد که یه شیشه ویسکی برای خودشون بخرند ، چه برسه برای دوستانشون، شماها که منتظر هستید که یه عروسی بشه و شیک و خوشگل و سکسی لباس بپوشید و چند ساعت بزنید و برقصید و Dance Party راه بیاندازید ، آدمها اینجا حاضر نیستند که 40$ خرج کنند و برن با دوستانشان بزنند و برقصند و خوش باشند ( به دلایل مختلف ) .

اینهایی که می نویسم براتون و شما به همین راحتی می خونید ، نتایج تحلیلها و و روزها و سالها مطالعه و زندگی هستش ، این ها رو می نویسم که شما که هنوز مهاجرت نکردید ، یا تازه مهاجرت کردید ،
یادتون باشه که چه بودید ؟ چه می خواستید ؟ و چه می خواهید بشید ؟ حواستون باشه که سیستم شما رو به طور تدریجی تغییر ندهد
کمتر کسی این طوری صریح و سریع مطالب رو براتون باز می کنه ، میدونید چرا ؟ چون انسانها در طی زمان تغییر می کنند و کار هایی انجام می دهند و سبک زندگی انتخاب می کنند که بعد از یه مدت وحشت می کنند که خودشون رو در آینه ببینند ، خیلی جرأت و خودسازی می خواد که انسان آینه رو روبروی خودش بگیره و تماشا کنه و از اون سخت تراینکه برای بقیه بنویسه که در آینه چه می بیند ؟ چه گذشت و چه می گذرد ؟
مثل همون موقع که ولبورن ترجیح میدهد که فکر کنه که خونه خریده و از مستاجری راحت شده ، از لحاظ مغزی ارضا میشه وقتی که به دیگران میگه خونه خریده و اجازه می دهد که دیگران هم فکر کنند که واقعاً خونه خریده ، حالا این که 30 سال باید جون بکنه و بچه خوبی باشه رو ترجیح میده که تا آخر عمر توی دلش نگه داره و با خودش به گور ببره .

این پست رو اگر نخوندید بخونید که صحبتهای یکی از آشنایان من با اضراییل هستش .

حالا که با زندگی نرمال یک مهاجر در استرالیا آشنا شدید و از زاویه دید من به مسایل نگاه کردید و با سبک زندگی عمده مهاجران آشنا شدید از پستهای بعدی می تونم مسایل رو جهت دهی کنم و راجع به بیزنس در استرالیا براتون بنویسم

زود بر میگردم ...






28 نظرات:

دامون گفت...

مطلب جالبی بود و حداقل من با یه دیدگاه جدید آشنا شدم . هر چند به دلایل خیلی زیاد باهات موافق نیستم که اولیش اینه که اون حس تمام شدن قسط حتی اگه 30 سال دیگه باشه برام ارزش داره و چند تا دلیل دیگه مثل اینکه تو خونه ای که مال خودم باشه آرامش بیشتری دارم و میتونم به سلیقه خودم و همسرم تغییرش بدم . اما یه مطلب مهم تر بهت بگم . خونه ای که من دارم توش زندگی میکنم 450 هزار تا قیمتشه و هفته ای 450 تا که میشه ماهی حدود 1920 تا دارم اجاره میدم . اگه 100 هزار تا داشته باشم و 350 تا وام 30 ساله بگیرم به شهادت این لینک معتبر :
http://www.yourmortgage.com.au/calculators/repay_basic/?sid=1067208-kmh4j-BasicRepay
ماهی 2300 تا باید قسط بدم تازه با سود 7.1 حساب کردم و البته اگه فقط 50 تا داشته باشم و 400 تا وام بگیرم میشه حدود 2600 تا ... میبینی که یه کم بازی با اعداد میتونه طرز فکر آدما رو عوض کنه ... 400 تا اختلاف رو با کمال میل خواهم داد و به جاش میدونم که حدود نیمی از پولی که ماهانه دارم میدم اصل پولیه که قرض گرفتم و البته امیدوارم که سود بانکی اضافه نشه و لی میدونم که اگه یود بانکی اضافه شه یعنی اوضاع اقتصادی خوب شده و میتونم توقع درآمد بیشتر داشته باشم.
یه مطلب مهم هم بگم که اجاره ها مدام بالا میره ... همین خونه ای که من دارم هفته ای 450 تا میدم رو دوست اوزی من دوسال پیش حدود 350 تا میداده . با اینکه با مطلبت موافق نبودم ولی ممنون که دیدگاهت رو مینویسی

ناشناس گفت...

خیلی ممنون مطلب جالبی بود. فقط فکز میکنم متغییرهایی مثل افزایش قیمت خونه [مخصوصا تو شهر های بزرگ و مهاجر پدیر مثل سیدنی] و البته افزایش اجاره حونه سالیانه ، اضافه شدن درآمد با توجه به بالا رفتن سابقه و سودی که بانک به سپرده میده رو اگر آدم درنظر بگیره باید یه نمودار رسم کنیم ... تلقی من ایته که به لحاظ مالی تا یه درصدی از پول اولیه رو اگه آدم مثلا بگذاره بانک یا سهام بخره بهتره و از یه جایی به بعد دیگه میصرفه که به اصطلاح بری سراق خرید. راجع به عشق و حال هم باید بگم نصبی هست . من و خانمم یه زوج دیکه رو دعوت کردیم 2 تا گیم بولینگ وسط بازی هم به همه چی غور زدن . خلاصه بیشتر ایرانی ها اگه قسط سنگین بدن بیشتر حال میکنن تا عشق و حالای دیگه .

wellborn گفت...

دامون عزیز ،

نکته اساسی که من می خواستم بهش اشاره کنم این نیست که آیا خانه خریدن درست هست یا نیست یا اینکه خانه به شرط تملیک اجاره کنیم یا نکنیم ؟ یک جایی توی یکی از پستها نوشتم :

به تعداد هر آدمی در روی کره زمین یک psychology وجود داره ، و این واقعیت هستش که برای هر کسی معنای زندگی کردن و رشد کردن ، بر حسب نوع تفکر اون شخص ، پیشینه اون شخص ، شخصیت درونی و توانایی های درونی و فردی ، قدرت فکر و هورمون ها و هزار پارامتر دیگر فرق می کند .

این یعنی اینکه هر انسانی یه راهی رو برای زندگی انتخاب میکنه و دلیل نمیشه که آدم نسخه بپیچه که کدوم راه بهتر هستش

مهم نیست که چقدر اضافه تر ماهیانه باید بدهیم ، مهم این است که قسمت اعظمی از درامد رو باید تا 30 سال شبیه به اجاره خانه بدهیم .

نکته اساسی تفاوت تعریف خانه خریدن از آنچه که ما در ایران باهاش بزرگ شدیم و درک کردیم و آنچه که اینجا باهاش آشنا شدیم هستش ،

مهم هستش که آدم این تفاوتها رو صادقانه ببینه و اذعان کنه تا اطلاع رسانی درست و تعریف درستی از سبک زندگی در استرالیا رو ارائه بده به اون دوستان که مخصوصاً در ایران هستند .

wellborn گفت...

aakh6363 ،

دوست من اونجاش رو خوب گفتی که :

ایرانیها اگر قسط سنگین بدن بیشتر حال می کنن تا عشق و حالای دیگه .

(-:

علی ( مهاجرت نامه ) گفت...

بهزاد جان سلام
احساس من در مورد این سری نوشته هات اینه که بیشتر از بحث خرید خونه و Budgeting می خوای تلنگری به بروبکس بزنی که اگر مهاجرت کردند می تونند life style شون رو هم عوض کنند، می تونند اولویتهای زندگیشون را جابجا کنند. از این دیدگاه من بسیار باهات موافقم.
فقط یک نکته باقی می مونه اونم اینه که بعضی ها تغییر رو دوست ندارند و شاید هم با منطقشون جور در نمی آد و در واقع شاید بشه گفت با روش زندگی ای که دارند راحتند و لزومی به تغییرش نمی بینند.
امیدوارم ادامه بدی نوشتنت آدم رو یاد صحبت کردنِ با حرارتت می اندازه و من یکی که کلی حال می کنم.
به امید پستهای باحال بعدی

دامون گفت...

بهزاد جان
کاملا موافقم که از لحاظ مفهومی خریدن خونه در استرالیا با ایران فرق داره و البته به قول علی اینکه زاویه جدیدی از نگاه به مسائل رو داری واسه خواننده هات باز میکنی کاملا قابل تقدیره و امیدوارم که ادامه بدی ..
اما ... خواننده های تو سر یه دوراهی هستند که برنامه برای خرید خونه داشته باشند و یا تا آخر عر اجاره نشین باشند و البته راه سومی هم وجود نداره . من فقط خواستم بگم که توجیه ماهی چند صد دلار بیشتر هزینه مسکن دادن برای من بیشتره و با راه دوم که پیشنهاد تو بوده مخالفم و البته خواننده هستش که میتونه تصمیم بگیره که کدوم روش رو انتخاب کنه.
اتفاقا lifestyle اینجا همینه که طبقه متوسط که به خانواده اهمیت میدن توی سن زیر 30 سال حتما برای خرید خونه اقدام میکنند و برنامه ریزی مکنند که در حدود سن بازنشستگی از شر قسط راحت شده باشند . اتفاقا من توی ایران با توجه به بودن آپشن رهن کامل علاقه ای به خرید نداشتم چون ماهانه چیزی رو از دست نمیدادم به عنوان اجاره و اینجا از همون ماه اول که حدود یک سوم درآمدم رو دادم بابت اجاره خونه فهمیدم که ifestyle باید عوض شه
با اجازت لینک به مطلبت رو تو وبلاگم گذاشتم و بحث رو اونجا هم باز کردم ، متاسفانه بلاگ اسپات رو تو ایران فیلتر کردند . چون مخاطب اصلیت بچه های داخلند شاید بهتر باشه فکری به حال این قضیه بکنی .
خوشحالم که میتونیم با هم دوست باشیم در عین اینکه با هم تو بعضی مسائل مخالفیم .

wellborn گفت...

علی عزیز مرسی از توضیح و انرژی که میدهی

wellborn گفت...

دامون عزیز

مرسی از اینکه لینک رو توی وبلاگت گذاشتی ،

نمیدونستم که بلاگفا توی ایران فیلتر هستش )-:

این همه پس دارم فک میزنم ، هیچ کس یعنی تا حالا مطالب رو نخونده )-:

واقعاً یه فکری باید کرد

ناشناس گفت...

بس لذت بردم ... من در اکثر موارد با تو موافقم . فقظ یک سوال را براش جواب ندارم .اگه با همین شرایط وام 30 ساله خونه بخریم و با توجه به اینکه قیمت خونه در استرالیا هر سال زیاد می شه ، فرض کن مثلا 4 سال بعدش بفروشیم آیا یه تیر و دو نشون نیست ؟ یعنی هم اجاره ندادی و داری وامت را پس میدی و هم بعد از فروش یه پولی سود کردی و بعد از پس دادن پول بانک یه سودی کردی... یعنی سرمایه گذاری ... واقعا نظرت چیه ؟

Norman گفت...

آقا یا خانم ناشناس:
طبق شرایط فعلی این نسخه ممکنه فقط برای مناطق خاصی کار کنه (high capital growth areas). لزوما قیمت خونه همه جا به اندازه مناسب که این طرح رو توجیه کنه رشد نمیکنه.
برای این مدت کوتاه هزینه های دیگه ای که میدی خیلی بیشتر از اون سوده معمولا.

شما موقع خریدن خونه باید مالیاتی به اسم stamp duty بدین که رقم قابل توجهیه (که برای خرید خونه اول ازش معافین). ولی اگه خونه رو بخرین و بفروشین دیگه این امتیاز رو از دست میدین. پس بهتره اینجوری فکر کنید که (برای کسایی مثل من) فقط اینجا یه بار میشه خونه خرید، ‌مگر این که ۱۰ هزار دلار دیگه دارین که بریزین دور (برای یه خونه معمولی ۳۰۰ هزار دلاری).
http://www.propertystampduty.com.au/stamp-duty-calculator/
همچنین اگه بخواین فقط با حداقل میزان پیش پرداخت (مثلا ۱۰ درصد) باید وام رو بیمه کنی که خودش چند هزار دلار میشه. اگه خونه رو بفروشین این مبلغ هم از جیبتون رفته.
بعد مثلا ۴ سال شما بیشتر سود بانک رو دادی و خیلی از مبلغ وام سر جای خودش باقیه.
هزینه مشاور املاک رو هم باید بدی که درصدی از مبلغ خونه هست و همین به راحتی میشه چند هزار دلار دیگه.
حتما این رو هم میدونین که باید وام خونه رو تسویه کنی و از فروشنده به خریدار منتقل نمیشه (اون مبلغ رو از خریدار میگیری که خودش هم از بانک خودش گرفته). یه جریمه تسویه زودهنگام هم اینجا میدی.
بعد که خونه رو فروختی ممکنه حساب کتاب کنی و ببینی تازه متضرر هم شدی.

درمورد قوانین مالیاتی هم یه نکته بگم که اینجا اگه خونه بفروشی و سود کنی تازه باید بیای حساب کتاب کنی ببنی چقدرش رو باید به اداره مالیات بدی! مگر اینکه خونه محل اقامت اصلیت باشه (و در تمام مدتی که مالک اون بودی اجاره اش ندادی و خودت توش ساکن بودی).
http://www.ato.gov.au/individuals/content.asp?doc=/content/36899.htm

Norman گفت...

نکته دیگه هم این که الان نرخ بهره ۴.۷۵ درصده که رقم نسبتا پایینیه که در چند سال گذشته به راحتی از ۷ درصد هم گذشته و با کمک یه محاسبه کوچیک میشه فهمید که یک درصد افزایش نرخ بهره چقدر مبلغ قسط پرداختی شما رو میتونه تغییر بده. بنابراین خیلی نمیشه یه بودجه ثابت براش کنار گذاشت. اگه به هر دلیلی نتونین بازپرداخت وام رو بدین ممکنه حتی ۱۰ درصد پیش پرداخت و مبالغ پرداخت شده تا این لحظه رو هم از دست بدین.
پس خرید خونه ریسک سرمایه گذاری خیلی بالایی داره و اگه سود دهی بالا نداشته باشه توجیه نداره. درمورد ریسک سرمایه گذاری (بتا) اینجا بخونین:
http://en.wikipedia.org/wiki/Beta_%28finance%29
تنها روشهای سرمایه گذاری که من میشناسم و ریسکشون بیشتره CFD و قماره.
http://en.wikipedia.org/wiki/Contract_for_difference

wellborn گفت...

هومن عزیز

مرسی از توضیحات به جا و به موقع ، واقعاً لازم بود

خیلی قشنگ و جامع بود

داریوش گفت...

سلام من داریوش هستم ، همون ناشناسی که در مورد فروش خونه سوال پرسید. هومن توضیحاتت عالی بود ، متشکرم. با توجه به صحبتهای همه دوستان از جمله هومن و مهدی ، پس خونه خریدن به درد کسی می خوره استرالیا که 1- یه عمری بخواد اینجا بمونه 2- راضی باشه که تا 30 سال در حال قسط دادن باشه

wellborn گفت...

نه تنها باید راضی باشه که تا 30 سال قسط بده بلکه راضی باشه 2 برابر اجاره خانه تا 30 سال قسط بده !!

داریوش گفت...

بحث اجاره دادن چی ؟ مثلا خونه را بگیری و بعد از سال اول خونه را اجاره بدی ؟ این راه حل خوبیه دیگه؟ و یه زن و شوهر هم می تونند کار کنند در کنارش ...نظرتون چیه ؟

ناشناس گفت...

خب اگر زمین بخری وبعد توش خونه بسازی چطور؟

سارا گفت...

سلام
می خواستم بگم که وبلاگتان فیلتر هست وبهتره یک فکری براش بکنید چون من یکی که خیلی مطالبتان برام مفید بوده واز شیوه نوشتنتان خوشم می یاد.ومی دانم که بعد از گفتن اینها هم هدف دیگه ای داریدومنتظر بحث business هستم.فقط کاش که فاصله نوشته هاتون کمتر بود.

wellborn گفت...

سارا عزیز
اتفاقاً علت تاخیر من در نوشتن هم همین بود که فهمیدم وبلاگ در ایران فیلتر هستش ، ولی دیگر از ابن به بعد مطالب رو در این آدرس جدید مب نویسم که همه راحت بتوانند بخونن :

www.wellborninsydney.co.cc

ساکن بریزبین گفت...

دوست عزیز من در کل با مطلبت موافق نیستم. همونطور که به اندازه تعداد آدمها راه هست برای رسیدن به خدا(!) تصمیم به خرید یا اجاره خونه هم برای هر شرایطی فرق می کنه. شما فقط برای شرایط خاصی تحلیلش کردی که یک زوج با درامد 4000 دلار بخواد خونه بخره(که در این حالت من با تحلیلت تا حدودی موافقم). حالا اگر مجموع درآمد اون زوج 14000 دلار بشه تحلیلهای شما چطوری میشه؟ تعداد زوجهایی با این درآمد - حداقل دور و بر من - زیاد هم کم نیست.

ناشناس گفت...

تو فرهنگ ایرانیها خرید خانه به هر قیمت و هر شرایط از اوجب واجبات است . و طبق یک سنت قدیمی انجامش میدن . یک فوبیای(ترس بیمارگونه)قوی نسبت به تغییر سبک زندگی دارند. اگه تو یک موقعیتی باشند که هم زندگی کنند و هم عشق و حال ناگهان ترس برشان میدارد که یک جای کار باید ایراد داشته باشه و یاد داستان احمقانه مورچه اینده نگر و پرستوی خوشگذران میافتندو موقعیت خودشون را به سبک مورچه ای تغییر میدن. اگرهم شخص دیگری را ببینندکه سبک پرستویی زندگی میکنه شروع میکنند از چپ و راست متلک گفتن و نصیحت کردن(نصیحت خرجی برایشان ندارد). اینها همه برمیگردد به عقاید کهنه مذهبیشان.

ناشناس گفت...

من کاملاً موافقم

ناشناس گفت...

اساسا در مورد بسیاری از مسایل بحث نسبت مطرح است.
لطفا کسانی که با مقاله حال کردن(البته من موافقم که نکات خوبی داشت) سعی کنن همین شرایط رو برای یک ایرانی که توی تهران کار میکنه و درآمد ماهی یک میلیون تا یک و نیم میلیون داره شبیه سازی کنند.
اینکه طرف چطور بعد از 300 سال هم نمی تونه صاحب خونه بشه.
برادران همه چیز توی این دنیا نسبی هست.
توی استرالیا بیکاری وجود داره توی ایران هم همچنین، آیا این دو تا کشور با هم یکی هستند؟ آیا درسته که بگیم خوب دیدی استرالیا هیچ فرقی با ایران نداره و اونها هم بیکار دارن.
اما طرف دقت نمی کنه کنه توی ایران 37درصد مردم در بیکار هستند و توی استرالیا این رقم به 6 و 7 درصد هم نمی رسه.
خونه توی یه محله متوسط به پایین تهران متری 3 میلیون تومان می باشد.
شهر هوای آلوده، شهر امواج پارازیت ماهواره، شهر ترافیک و آلودگی صوتی، شهری با بیشترین تعداد افراد با مشکلات روانی ناشی از مسایل اقتصادی، تا فردا صبح همین طور میشه نوشت ...
لذا از کلیه برادان خواهشمند است استرالیا را با کشور عزیز اسلامی خود مقایسه نموده نه با بهشت فرضی خود با تمام حورالعین هایش و بعد اقدام به اعلام نظر نمایند.
از هر 10 استرالیایی 7 نفر خوشحال هستند و اعتقاد دارند که اگر تلاش کنند در زندگی به چیزهایی که آرزو دارند خواهند رسید.
آمار ایران رو نمی نویسم تا دلتون ریش ریش نشه.
از تمامی برادرانی که با نظام سرمایه داری استرالیا مشکل دارند عاجزانه تقاضا دارم به میهن اسلامی خود بازگشته و با شرکت در نماز جمعه و راه پیمایی 22 بهمن هر سال، لذت والا را ببرند و با وارد شدن در بازار کار ایران به تمای آرزوهای خود در زمینه آینده خود و فرزندان خود برسند.
توصیه بنده آن است که سریعا از مواهب ممکلت عزیز بهره مند شوند که فردا دیر است.

بشتابید که فردا دیر است.

ناشناس گفت...

جناب آقای سیدنی شهر من:
میشه این سناریو رو برای ایران-تهران هم بنویسید. شما که اینقد حساب و کتاب خوبی دارید.
صورت مساله:
قیمت هر متر آپارتمان در محله درب و داغون تهران(شهرک غرب و سعادت آباد و ولش کن) 3000000 تومان.
درآمد ماهیانه یک مهنس پروفشنال شاغل در تهران حدودا 1.700.000 تومان.
مخارج ماهیانه: یک میلیون تومان(حداقل رو گفتم خیلی ها باهاش موافق نیستن، ولی دوست دارم شما بتونی پیروز بحث بشی)
حال محاسبه نمایید چند صد سال طول خواهد کشید که این فرد بتواند یک آپارتمان یک خوابه 60 متری (نه زیاده گفتم، 50 متری) خریداری کند.
فرض مساله: نرخ تورم در ایران 0 میباشد(صرفا برای آسان شدن محاسبات)

wellborn گفت...

دوستان من باور کنید که منظور از مطالب من این نیست که ایران بهتر هستش یا اینکه استرالیا بد هستش!!

منظور من این هستش که اگر میاین اینجا برای اینکه امروز کار کنید و همین امروز هم حال کنید ، اینجا بهشت هستش ولی اگر میاین اینجا که 4 ساله خونه دار بشید و 10 ساله راکفلر از این خبرا نیست
ارادتمند همگی

Unknown گفت...

کارتون پینوکیو یکی از حکمت آمیز ترین انیمیشن هاست.ما همیشه دروغگویی پینوکیو را مثال میزنیم اما پینوکیو قسمتهای دیگری هم دارد. مثلا در قسمتی از آن بچه ها به شهربازی ایی که در آن هر بازی ایی که دلشان میخواهد انجام بدهند دعوت میشوند. پلژر آیلند یا جزیره ی عشق و حال مثل استرالیا. بعد حدث بزنید چه سرنوشتی در انتظار بچه اییست که زیاد بازی کند و زیاد کارهای دل بخواهی انجام دهد؟ تبدیل به الاغ میشود و باید تا آخر عمر حمالی کند. کشورهای غربی که با دموکراسی وعده به راحتی میدهند در واقع انسانها را به بردگی میکشند مثل افرادی که با وعده راحتی وام کلان بانکی میگیرند و بعد باید تا آخر عمر حمالی کنند تا قسط پس بدهند.

Unknown گفت...

شرافت در بانکداری به چیست ؟

بعضی ها به بانکداری در ایران گیر میدهند و میگویند چرا درایران سود بانکی زیادی در مقایسه با بانک های خارجی میگیرند؟

توجه به نکته حساسی که اکثرا به آن توجه نمیکنند لازم است:

در بانک های خارجی اگر پول قرض بگیرید حدود پنج الی هشت درصد سود باید بپردازید.

اما اگر پس اندازتان را دریک حساب بلند مدت درهمان بانک خارجی بگذارید بانکه بی حیا به شما کمتراز دو درصد سود میدهد!!  یعنی بانک خارجی موقع سود گرفتن بی شرمانه سود میگیرد و موقع سود دادن به حساب شما که پول در بانک گذاشته اید با خساست (بی شرمی) تمام کمتر ازحتی دو درصد در سال به شما سود میدهد.

حداقل در ایران اگربانک بیست درصد سود میگیرد بیست درصد هم سود میدهد. یعنی حداقل نسبتا رفتار دوگانه ایی ندارد.

اگر از نقطه نظر روانشناسی مقایسه کنید شرافت بانکی در ایران بیشتر است. اصلا فرآیند معامله با بانک و انتخاب یک بانک یا اصطلاحا بروکر در تمام کشورهای جهان بیشترامری روانی است تا اینکه بر اساس محاسبات دقیق ریاضی و... اگر دقت کنید بسیاری از بانکهای خارجی در تبلیغات شان کسانی را که محاسبات انتگرلی میکنند را مسخره کرده و میگویند زیاد زور نزنید بیاید پیش خودمان... خود این گواه است که این یک بحث روانی است.

دقیقا علت نارضایتی بسیاری ازمردم مقروض و حتی دولتهای مقروض از نظام بانکی لیبرال اصل سود گرفتن نیست بلکه رفتار دوگانه نظام بانکی است. اینکه یک یونانی یا پرتغالی با خشم به خیابان میاید و کل اتحادیه اروپا و خانم مرکل را فحش میدهد بیشتریک فرایند روانی است تا محاسبه ی انتگرالی.

حس اعتماد انسان به یک موسسه مالی به این شرافت ارتباط زیادی دارد و دراعماق روح و روان انسان این برابری و تعادل است که اعتماد می آفریند. حتی به اختلاس های میلیاردی هم ارتباط قطعی ندارد. پس هر جا سخن از اعتماد است نام بانک ایرانی میدرخشد.

Unknown گفت...

راستش من درست نفهميدم اخه اگه كسي ماهي سه هزار دلار قسط بده با توجه به اينكه مي شه سالي سي شش هزار دلار دقيقا ده ساله قسطي تموم مي شه پس چرا شما نوشتيد سي سال طول مي كشه

Unknown گفت...

سلام من دنبال یک home loan broker هستم کمک کنید لطفا