دنبال کننده ها

Categories

۱۵ تیر ۱۳۸۸
در ادامه باید بنویسم که ایرانیها چه قدیمی و چه جدید بیشتر به سیدنی مهاجرت کردند تا ملبورن به همین دلیل هم سیدنی بالغ بر نصف جمعیت ایرانی های مقیم استرالیا رو تشکیل میده (البته این آمار خیلی دقیق نیست ولی تقریباً صحیح هستش ) نکته دیگری که احساس خود من است این هستش که نسبت سن ایرانیهای سیدنی بیشتر از سن ایرانیهای مقیم ملبورن هستش این به این دلیل هستش که خیلی از دانشجوهای ایرانی که با ویزای دانشجویی اومدن یا اینکه بورسیه هستند در دانشگاه های ملبورن درس می خوانند به دلیل اینکه ملبورن شهر ارزونتری هستش ولی ایرانی هایی که اومدن سیدنی کمتر دنبال درس و مشق هستن و بیشتر به فکر پول در آوردن هستن نتیجه این که سن اونها نیز نسبتاً بالاتر هستش و قدر پول رو بیشتر میدونند !! :-)
دوستانی که تصور میکنند ملبورن شهر مدرن تری هستش (خود من هم همین تصور رو داشتم ) باید بگم این احساس خیلی محسوس نیست هر 2 تا شهر عمر زیادی دارند و اون مدرنیته ای که من و شما قبل از اومدن متصور هستیم اون مدرنیته ای نیست که منظور خود اینها هستش ، این هست که بیخیال این تصور بشید ، میشه گفت که این طور نیست .
نکته دیگر اینکه به نظر شخص من چه سیتی سیدنی چه سابربهای سیدنی بسیار زیباتر از سیتی و سابربهای ملبورن هستش ، سر سبزی بیشتر و سواحل قشنگ ، جنگل و پارکهای زیبا ، و هوای معتدل تر ، همه و همه تایید کننده این امر هستند البته شاید آدمهای ملبورن بهتر و قشنگ تر و خوش اخلاق تر از آدمهای سیدنی باشند ولی این امر نسبی هستش . باز هم به نظر شما شیرازی ها با حال تر هستند یا تهرانیها ؟ ولی این دلیل نمیشه که همه شیراز رو برای زندگی انتخاب کنند .(یاد اون آهنگ می افتم که می خوند : دخـتـرون دخـتـرون شهر شیــــرااز ... )
نکته دیگر این که اینجا حداقل یه مرکز کامپیوتر داره ، ملبورن که این رو هم نداشت !! :-)
خلاصه بقیه دوستان رو نمیدونم ولی اونهایی که اهل ساحل و جنگل و موج سواری و نایت کلاب و بار و دیسکو و اپرا و کشتی کروز و تکنولوژی و جمعیت بیشتر هستید از سیدنی غافل نشید .
اونهایی که اهل سنت وآرامش و جمعیت کمتر و زندگی بدون استرس و ارزونی نسبی و نزدیکی راه و آب و هوای سردتر و متغیر وآدمهای با حال تر استرالیا یی هستن ، بد نیست گوشه چشمی هم به ملبورن داشته باشند .
اونهایی هم که دوست دارند برن شمال و آب و هوای شمال رو برای زندگی دوست دارند و دوست دارند در تنهایی مطلق به سر ببرند و زندگی بسار بسیار نرم و خواب آلود داشته باشند میتونند بریز بین رو انتخاب کنند .قوانین مالیاتی بریزبین هم آسون تر هستش در ضمن هتلهای مدرن و معماری مدرن رو توی بریزبین بیشتر میتونید ببینید ، کروکودیل و این چیزا هم توی بریزبین بیشتر هستش .
اونهایی هم که دوست دارند در یک روستای بسیار بزرگ شبیه شهر زندگی کنند ، با آب و هوای خشک و روزهای آفتابی بیشتر به دور از هر گونه هیاهو و سوت و کور و روزهای کوتاه و شبهای ساکت و آرام زیر اسمان پر ستاره ، می تونند به پرت فکر کنند .
اونهایی هم که دوست دارند با طبیعت وحش استرالیا عجین بشن و توی حیاط خلوت خونشون سوسمار های چند متری و کروکودییل و مار و انواع مورچه های عجیب و غریب و موشهای بزرگ رفت و آمد داشته باشند و اَب اوریجینال های عزیز رو ملاقات کنند و در گرمای شرجی شدید حال کنند و از از این جور جاها ، حتماً اطراف داروین رو فراموش نکنید .

و اما اون دوستانی که میخواستند بدونند که من با اون چند صد کیلو بار که همراهم بود و در ملبورن منتظر من بودن چه کردم باید بگم که تلفنی یه شرکت ترخیص کار رو در ملبورن پیدا کردم و اون شرکت تمام بارهای من رو ترخیص کرد و انبار داری کرد تا من توی سیدنی خونه پیدا کردم و بعدش تمام بارهای من رو فرستاد دم در خونه و تمام اینها از ملبورن تا سیدنی خرج انبار داری و ترخیص و حمل و نقل هم تقریباً 2500 دلار خرج برداشت و از دم در خونه تا طبقه دوم هم بنده به همراه خاتون عزیز که همیشه یار ویاور بودند و اینجا جا داره که ازشون تشکر کنم ، 540 کیلو بار رو که در 21 کارتن بزرگ بسته بندی شده بود ظرف 2 ساعت بردیم بالا و حالا دیگر توی خونمون در شمال سیدنی ، به همراه کل وسایل باز نشده و بعد از 1 ماه خانه بدوشی نشستیم و خستگی در میکنیم !

حالا ... از این جا به بعد وبلاگ رو در پست های مختلف اختصاص میدم به مسائل مهم بعد از ورود و خرید لوازم منزل و موبایل و کار و تفریحات و هر آنچه که به نظرم جالب باشه و به دردتون بخوره برای خود من هم خاطره باشه .

امیدوارم همتون از وبلاگ من استفاده کنید و وقتی اومدید استرالیا ، اگر گذرتون به سیدنی افتاد با هم بشینیم و گپ بزنیم و حال کنیم .

یه چیزی بهتون بگم ، من قبل از اینکه بیام استرالیا فکر میکردم زبانم خوب هست (البته بد هم نیست و کارم رو راه میندازم ) ولی میخوام بدونید که فکر میکردم اصلا برام فرقی نمیکنه که ایرانیها رو ببینم یا نه یا شهری که میرم ایرانی داشته باشه یا نداشته باشه ، اصلا وقتی به من میگفتن که فلان شهر ایرانی کم داره میگفتم بهتر ! ولی موقعی که اومدم اینجا دیدم سالها شاید طول بکشه تا شما بتونید با یه خارجی اونقدر دوست بشید و فرهنگ همدیگر رو بشناسین و زبانتون هم مثل اونها باشه تا بتونن جای دوست ایرانیتون رو بگیرن ، و براتون ایرانی و خارجی دیگه فرق نکنه ، اگر هم مثل من اهل دوست و دوست داشتن باشین این قضیه بیشتر محسوس هستش . پس نتیجه ای که می خوام بگیرم این هست که اگر می خواهید با خارجیها از بدو امر رفت و آمد داشته باشید و بی خیال ایرانیها بشید ، برید انگلیسی رو تقویت کنید ، قوانین بازیهای کریکت و فوتبال آمریکایی و راگبی رو هم خوب یاد بگیرید و گلف بازی کردن رو شروع کنید ، باربیکیو و سوسیس روی منقل درست کردن رو یاد بگیرید و تمام سریال پرستاران (یه سریال استرالیایی هستش به نام آل سینت ) رو بگیرید و بشینید گوش بدید اگر دیدید که کلمه به کلمه حرفاشون رو میفهمید و با گوشت و پوستتون احساس میکنید و مثل همون هنر پیشه ها هم انگلیسی رو میتونید حرف بزنید بعدش دیگه عشق است ، دیگه خیالی نیست که ایرانی ببینید یا نه ، ولی اگر سر سوزنی غیر از این باشه اون وقت هستش که به اهمیت حضور هر چه بیشتر ایرانیها آگاه خواهید شد . ( این هم برای دوستانی که پیش از اومدن ، مثل من ، خیلی احساس استرالیایی بودن میکنند )

پستهای بعدی رو اختصاص میدم به مسائل مختلف ، رو در واسی هم نکنید و راحت نظر بدید ، هر طور که دوست دارید سوالی هم بود بنویسید تا براتون راجع بهش بنویسم .

فعلا شب بخیر (البته الان اینجا ساعت 6 بعد از ظهر هستش ؛ ولی این ساعت استرالیایی ها میگن شب بخیر !؟ )

11 نظرات:

James گفت...

سلام
خيلي ممنون از اينكه اينقدر خوب اين مقايسه رو انجام دادی. منم با تحقيقاتي كه كردم به همين نتيجه تو رسيدم و چون طرفدار پروپاقرص آرامش و سكوتم ميخوام برم ملبورن.
در مورد انگليسي باهات موافقم. ما هرچقدرم كه زبونمون رو تقويت كنيم بازم نميشه گفت كه ديگه آخرشه ولي در مورد دوستي و معاشرت با يه خارجي (از نظر زبان) طبق تجربه من فقط نياز به زبان كلامي خوب نيست بلكه بايد زبان دلت هم خوب باشد ميدوني دوستي يه حقيقت دوطرفه است كه اگه توش صداقت باشه ضعف كلام مشكل حادي نيست.

ببخشيد يه دفعه رفتم رو منبر.
اميدوارم هميشه موفق و سلامت باشي

Unknown گفت...

سلام

آقا دمت گم یکی از بهترین وبلاگ های مهاجرت به استرالیا رو داری.واقعا تشکر میکنم.

سوال اینکه در مورد اجناس الکترونیکی اونجا قیمتها چجوریه؟ مثلا موبایل. بخصوص گوشی آی فون که ایران وحشتناک گرونه.


مرسی

سهند گفت...

در مورد محلات موافقم،‌ ولی در مورد مرکز شهر به‌هیچ وجه. من دو سال در سیدنی و یک سال در ملبورن زندگی کردم و باورهای من از این موارد حکایت دارند:

- مرکز شهر ملبورن بسیار زیباتر و به اصطلاح شیک‌تر و خوش‌طرح تر و دل‌بازتر از سیدنی است. سیدنی مرکز شهر بی‌نظم، بی قاعده و مجموعا نازیبایی دارد.

- متوسط کیفیت آب و هوا در سیدنی بهتر است تا ملبورن. باد و سرمای مقطعی ملبورن و خصوصا آب و هوای متغیر آن گهگاه آدم را کلافه می کند، هرچند که برخی آن را ترجیح می دهند.

- نسبت سیدنی به ملبورن ابدا با نسبت تهران به شهرهای دیگر ایران قابل مقایسه نیست. متاسفانه این اشتباهی است که اغلب ساکنین انجام می دهند. لزوما قواعدی که با آن بزرگ شده ایم در دیگر نقاط دنیا صدق نمی کنند. از برخی جهات ملبورن مرکزیت دارد.

- برتری اصلی ملبورن رخدادهای فرهنگی و قشر ساکن آن است تا آرامش آن. متوسط قشر ساکن ملبورن تحصیلکرده تر و فرهیخته تر از ساکنین سیدنی است. از سوی دیگر کمتر در ملبورن شاهد بروز تعدی و جرم هستیم و در کل مردم ذهن بازتر و روشن تری دارند. ملبورن در کل با رخدادهای فرهنگی دنیا همگام تر و از دیگر نقاط استرالیا به مراتب جلوتر است.

- از دیگر امتیازات ملبورن کیفیت غذا و اهمیت این کیفیت است. ملبورن از این بابت نیز به «غیر بازاری» بودن شهرت دارد.

در مجموع اگر کسی به آب و هوای متعادل تر و سواحل بیشتر و پوشش جنگلی فشرده تر چشم دارد و همچنین تعداد موقعیت های متنوع کاری برایش مهم است،‌ سیدنی جای بهتری است. ولی اگر سطح فرهنگی و تحصیلی و دید باز ساکنین و فرهیختگی آنها و همچنین رخدادهای فرهنگی و کیفیت نسبتا بالای زندگی از این جهات برایش مهم است، ملبورن انتخاب بدون جایگزین است. برای خود من چون این وجوه مهمتر بود بعد از دو سال از سیدنی به ملبورن آمدم و کاملا از این انتقال راضی هستم و مطمئنم اگر روزی در ملبورن نتوانم زندگی کنم جایی در استرالیا برایم نیست.

شهروز گفت...

سلام،

با سهند موافقم ضمن اینکه یه چیز رو یادش رفت بگه و اونم مرکزیت مد و فشن استرالیاست! تا قبل از اینکه ملبورن رو ببینم فکر میکردم که همه استرالیایی همینطور بدلباسن ولی بعد از دیدن ملبورن دیدم ادمای خوشلباس هم تو این کشور هستن. خیلی دارم همه چیز رو بالاوپایین میکنم که شاید منم در اینده بتونم برم ملبورن.

ممنون

پیمان-سیدنی به روایت تصویر گفت...

سلام دوست عزیز
حرفها و مقایسه هایی که کرده بودی رو خیلی خوشم اومد چون 100 درصد با نظرات و عوالم من جور بود
واقعا از اطلاعات جالبی که دادی ممنونم
اگر دوست داشتی سری هم به وبلاگ من بزن
www.sydneyinframe.blogfa.com

آرش گفت...

عجب مقایسه ای. خیلی خوبه تو عرض چند ماه به این مقایسه کامل رسیدید چون من بعد از سه سال نمیتونم اینقدر دقیق مقایسه کنم. به خصوص اون قسمت که گفتی "ملبورن تو تابستون هم نیاز به کولر نداره حالا حساب زمستون رو بکنید" ترکوندی.
احتمالا من توهم دارم که در سه تابستون گذشته حداقل ده روز بالای چهل درجه و روزهای بسیاری بالای سی و پنج درجه بوده. درضمن سردترین هوای زمستون ملبورن 2 تا 3 درجه بالای صفر هست. میتونم برای تک تک مثال هایی که زدین هم مثال نقض بیارم.

wellborn گفت...

آرش جان آدمهای باهوش این جوری هستن دیگه، زود ته توی همه چیز رو در میارن (-;
من آدمهایی رو میشناسم که توی ایران به دنیا اومدن و همه عمرشون رو در ایران گذروندن ولی یک ساعت نمیتونند راجع به ایران وفرهنگ های مختلفش و شهرهای مختلفش صحبت کنند.

همه مردم استرالیا معتقد هستند که ملبورن توی 50 سال گذشته گرمای امسال تابستون رو نداشته ، اگر منظورت گرمای تابستون این یکی دو سال اخیر ملبورن هستش .

برای هر مطلبی حتی درست ، میشه یه مثال نقض اورد در این که شکی نیست.

در ضمن اگر دقت کرده باشی و وب لاگ من رو کامل و جامع مطالعه کرده باشی من پستی دارم به نام نظرات طلایی مکمل ، که خواهش کردم که اگر نظر خاصی دارند به طور جامع بنویسند من هم به عنوان یک پست جدید در صفحه اصلی وب لاگ میگذارمش به نام خود شخص . حالا اگر شما واقعا مقایسه بهتری کردید و هم سیدنی زندگی کردید و هم ملبورن و بقیه شهرهای استرالیا رو مطالعه کردید ، میتونید به طور جامع و کامل بنویسید تا من به عنوان نظرات طلایی مکمل همه رو در یک پست جدید قرار بدم تا بقیه استفاده بکنند و با طناب بنده به درون چاه نرن .

با تشکر

Ako گفت...

سلام دوست قدیمی
من یه دو ماهی دسترسی به نت نداشتم! اما کلی دلم واسه بلاگت تنگ شده بود، خوشحالم که بالاخره سر و سامون گرفتی هر چند که با یه کمی تاخیر داری می نویسی اما خوب واسه من تازگی داره،

راجع به مقایسه هم خوب این برداشت توه و امکان داره کسای دیگه برداشت های دیگه داشته باشن، اما خوب بیان و توصیفت رو خیلی دوس داشتم
موفق باشی و منتظر پست های بعدی

ناشناس گفت...

مقایسه جالبی بود،در مورد سیدنی و پرت کاملا موافقم،چون تجربه کردم،فکر میکنم بقیه اشم تا حدود زیادی درسته
R.V

بهرام گفت...

ناراحت نشید ولی مقایستون یه کم سطحیه. منظورم اینه که گمون کنم اون چیزایی که ملبورن توشون معروفه برای شما اهمیتی نداشته و برعکس جذابیتهای سیدنی همون چیزاییه که شما دوست دارین. به همین خاطر یه کم نا متعادل شده. نمی گم که ملبورن بهتره یا سیدنی ولی واقعت اینه که هر کدوم مزایای خودشو داره. ملبورن فرهنگی تره و یه هوا اروپایی تر ولی سیدنی شلوغ تر و گرون تر و یک کم هرکی هرکی تر و در عین حال آب و هوای بهتر و ساحل فراوان. من کلا از اینکه سیدنی انقدر جای به اصطلاح بی هویتیه خوشم نیومد. ملبورن خیلی بهتر بود. گویا بهترین توی استرالیاست هرچند که کلا حتی ملبورن هم چندان چنگی به دل نمی زد در مقایسه با همون چند تا کشور اروپایی که من شانس دیدنشون رو داشتم. منظورم از نظر فضای فرهنگی و حس اصالتیه که به آدم دست میده. چه فایده که فعلا چاره دیگه ای نداریم و همینه که هست!‌:)
به هر صورت چیزی که معروفه و همه کسایی که سالهاست اینجا هستند چه خارجی و چه محلی میگن اینه که سیدنی هوا و ساحل داره و موقعیت های کاری یه هوا بیشتر و ملبورن فضا و آرامش و فرهنگ. دیگه انتخاب با کسیه که میخواد بیاد.

ناشناس گفت...

melbourne is the cultural capital of australia.People are well dressed ,more educated and with more cosmopolitan manner.City is full of europian syle alfresco cafes or hidden fancy bars.You get more of a lifestyle in melbourne.Sydney is perfect for surfing.